خلاصه داستان: چهار سال بعد از حمله زامبی ها در قطار بوسان، شبه جزیره کره ویران شده و جونگ سوک کسی که قبلا یک سرباز بوده ماموریت میابد تا به شبه جزیره برگردد. او در آنجا بازماندگانی که در تلاش برای زنده ماندن هستند را ملاقات میکند…

خلاصه داستان: آریسو – جوانی بی فکر ، بیکار و شیفته بازی های ویدیویی – ناگهان خود را در نسخه ای عجیب و خالی از توکیو می بیند که در آن او و دوستانش برای زنده ماندن باید در بازی های خطرناک با هم رقابت کنند. در این دنیای عجیب ، آریسو با اوساگی ، زن جوانی ملاقات می کند که به تنهایی در حال گشت و گذار در بازی ها است و…

خلاصه داستان: سو جی سونگ (Song Ha Yoon) برنامه نویس تیم وسایل خانگی هوشمند است که دوست دارد عاشق شود اما میخواهد که از مردهای بد هم دوری کند به همین خاطر برای داشتن یک زندگی عاشقانه عالی ، برنامه ای با هوش مصنوعی به نام چو سانگ شین ، میسازد که وظیفه اش شناسایی آدم های بد است. از طرفی جونگ کوک هی (Jun) یک آتشنشان است که از شبکه های اجتماعی استفاده ای نمیکند و تنها کسی است که برنامه چو سانگ شین نمیتواند حقیقت خوب یا بد بودن او را مشخص کند…

قسمت 10 اضافه شد .

به زودی …

خلاصه داستان: این سریال بر اساس نظریه چارلز داروین که اظهار دارد همه گونه ها و جانداران، نسبی مشترک دارند، ساخته شده و ماجرای جی اوه (Kim Rae-Won) را روایت میکند که به ندرت احساسات خود را بروز میدهد و حس میکند که دارای قدرت و راز خاصی است اما نمیداند علت آن چیست و او واقعا کیست ؟ از طرفی گو رئوم (Lee Da-Hee) کاراگاهیست که در کودکی پدر و مادرش به یکباره ناپدید شده اند ، اکنون او به دنبال حقیقت پشت ماجرای ناپدید شدن پدر و مادرش است و در این راه با جی اوه آشنا میشود…

خلاصه داستان:

حمله به تایتان ، یک سریال انیمیشنی به کارگردانی تتسورو آراکی هست. داستان این سریال انیمیشنی به صدها سال قبل باز می‌گردد ، جایی که انسان‌ها به دست تایتان‌ها از بین می‌رفتند ، اما عده‌ی اندکی از آن‌ها موفق شدند در شهری با دیوارهای بسیار بلند پناه بگیرند و جان سالم بدر ببرند. صد سال به همین منوال می‌گذرد تا اینکه…

زیرنویس قسمت 05 فصل 4 اضافه شد .

خلاصه داستان: در سال 2019، لو شیائومی آرزو داشت که قهرمان بازی های کامپیوتری شود ولی به دلیل تصادف نتوانست صلاحیت لازم را کسب کند. در سال 2008، شیائو فنگ تلاش میکند تا تیم خودش رو در بازی های رایانه ای در برابر چالش های متفاوت حفظ کند. آنها در یک نقشه خاص از بازی به صورت تصادفی یکدیگیر را ملاقات میکنند و…

خلاصه داستان: اِما و سایر بچه ها زندگی خوب و آرامی را در یتیم خانه گریس فیلد، جایی که در آن بزرگ شدن دارند. با اینکه قوانین سخت گیرانه ای بر آنجا حاکم است ولی سرپرستشان، زن بسیار مهربان و با ملاحظه ای می باشد. در این یتیم خانه تمام بچه ها با هم به مانند خواهر و برادر می باشند. ولی سوال بزرگ داستان این است که چرا بچه ها اجازه ی خروج از یتیم خانه را ندارند؟!

فصل دوم به زودی..

خلاصه داستان: داستانی با موضوع سفر در زمان بین یک مهندس نابغه به نام هان ته سول (چو سونگ وو) و ناجی‌اش، کانگ سه ها (پارک شین هه) که از آینده آمده.
هان ته سول مهندسی نابغه است که کوانتوم و شرکت زمان را تاسیس کرده. او خوشتیپ است و نتایج خلاقانه ای به دست می‌آورد.
به پاس زحماتش، کوانتوم و شرکت زمان سازمان‌هایی در بالاترین سطح استاندارهای جهان هستند. او به عنوان فردی معجزه‌گر و قهرمان در کره شناخته شده اما در واقعیت اندکی متفاوت است. ده سال پیش، پس از اینکه برادر بزرگترش فوت کرد، او رفتاری غیرعادی از خود به نمایش گذاشته و قیمت سهام ‌کمپانی متناسب با رفتار او، نوسان داشته.
یک روز، هان ته سول از حقیقتی غیرقابل باور درباره ی مرگ برادرش باخبر می‌شود. و بدین ترتیب سفر خطرناک او آغاز می‌گردد.
کانگ سو ها جنگجویی زبده است. می‌تواند با دست خالی بزرگترین مردها را از پا دربیاورد. همچنین تیرانداز است و‌ توانایی ساخت بمب هم دارد.
او این مهارت ها را یاد گرفته تا بتواند در دنیایی که زیر سلطه‌ی گانگسترها و گروه ارتشی هاست زنده بماند. یک روز، بعد از مدتها سفر خطرناک، او برای نجات هان ته سول می‌آید
.

خلاصه داستان: ساکایی یوجی (Sakai Yuuji) که فکر می کرد زندگی اش تا ابد ادامه دارد ، از دنیا رفته است. در راه بازگشت به خانه ، دنیا از حرکت بازایستاد و او شاهد صحنه ی تکان دهنده ای بود ؛ مردم اسیر شعله های آبی بودند و هیولای بزرگی به شکل یک عروسک آن ها را می بلعید. در لحظه ای که هیولا به ساکایی حمله می کند ، دختری شمشیر به دست با لباس مشکی ، چشمانی قرمز و موهایی به رنگ یاقوت او را نجات می دهد. دختر خودش را یک « فلیم هیز » معرفی می کند ؛ یعنی کسی که موجوداتی از دنیاهای دیگر را شکار می کند. چون در سینه ی یوجی شعله ای آبی بوجود آمده دخترک او را « مشعل » می نامد . یوجی یک جایگزین موقت است زیرا زندگی واقعی اش تمام شده است. او بدون ترس و واهمه با این دخترک شگفت انگیز دوست می شود و او را « شانا » می نامد و برای مبارزه با موجودات دنیاهای دیگر به او می پیوندد.

خلاصه داستان: می دونید ، مردم با حق برابر به این دنیا نمیان . میدوریا ایزوکو از وقتی چهار سالش بود مورد ازار و اذیت همکلاسی هایش قرار می گرفت که قدرت های فوق العاده داشتند ، ایزوکو یه مورد نادر بود که بدون هیچ قدرتی به دنیا اومده بود . تمام این اتفاق ها باعث نشد اون از حرکت به سمت چیزی که آرزوش رو داشت دست بکشه ، تبدیل شدن به یک قهرمان بزرگ دقیقا مثل مردی که همیشه تو زندگی تحسینش می کرد ، ممکنه در اوج ناامیدی ، در اوج گریه و فریاد از نرسیدن … با کمک کسی که همیشه می خواست مثل او باشه شانسی برای رسیدن به رویا هاش پیدا کنه ؟